مرکز بیزینس کوچینگ ایران | IBC

ابزارهای انگیزش رهبری : چگونه انگیزه‌تان را برای رهبری افزایش دهید؟

ایجاد انگیزه رهبری

3.7 / 5. 3

در ارزیابی انگیزه رهبری ما، ابزاری را برای ارزیابی انگیزه‌تان برای رهبری ارائه کردیم. بنابراین، شاید می‌خواهید که رهبر توانمندتری شوید، ولی در شروع کار مشکل دارید. ابزارهای این مطلب کمک خواهند کرد. ابتدا «نابودگرهای بی‌انگیزگی» و سپس «پل نیاز-تلاش» و در آخر «سوق‌دهی اشتیاق» را بررسی خواهیم کرد.

نابودگر بی‌انگیزگی – بی‌انگیزگی را بکشید

در مرحله اول افزایش انگیزه، باید بدانیم که چه چیزی دلسردتان می‌کند و سریع آن مشکل را حل کنیم.

از دو جنبه بی‌انگیزگی را بررسی می‌کنیم. از یک نظر، انگیزه اساسی رهبری را داریم و از نظر دیگر، به دردسرهای روزمره نگاه می‌کنیم که شما را ناراحت می‌کنند و نمی‌گذارند به‌خوبی کار کنید.

وقتی از  شما خواستیم که ارزیابی انگیزه رهبری را انجام دهید، در واقع از شما پرسیدیم که آیا از ته ‌دل خواستار مسئولیت و همچنین مزایای رهبری هستید یا خیر. برخی از مزایای رهبری واضح هستند. ولی شاید شما با مانعی روبرو شوید. شاید ببینید که با بررسی وجود خودتان، خیلی اشتیاق بالایی به رهبری ندارید؟ این مطالعه موردی را بخوانید.

مارکوس جکسون خوشحال نبود. او به‌تازگی ترفیع گرفته بود تا در آن شرکت مهندسی که کار می‌کرد، رهبر تیم ساخت محصول در دپارتمان دیگری شود.

احساس کرد که به‌خاطر تخصص و کیفیت کارش ترفیع گرفته بود. از اینکه انتخاب شده بود به خود می‌بالید.

ولی فوق‌العاده در نقش جدیدش ناراحت بود: نمی‌دانست که چه انتظاری از او می‌رود، قبلاً تجربه کمی در رهبری داشت و احساس می‌کرد که توانایی حل مسائل فردی را ندارد که حالا انتظار حلش از او می‌رفت. بدتر اینکه خودبه‌خود حس می‌کرد که تیمش از او انتظاراتی دارد که نمی‌داند چطور برآورده کند. در کل، نمی‌دانست که آیا حرکت درستی کرده یا باید به کار قبلی‌اش برگردد.

خوشبختانه، مارکوس آن‌قدر بینش داشت که اهمیت این مسائل را درک کند و مشکلاتش را دقیقاً شناسایی کند. وقتی موارد را فهرست‌بندی کرد، همه چیز واضح شد: او نیازمند آموزش در زمینه مهارت‌های نظارتی پایه‌ای و کمک در به‌کارگیری آنها بود.

بنابراین، به سراغ رئیسش رفت و توجیه قانع‌کننده‌ای برای دوره آموزشی خاص آورد. همچنین کاری کرد که دررابطه‌با مسائل پیش رویش راهنمایی دریافت کند. این کار به او کمک کرد تا نظریه‌اش را اجرا کند. حالا آماده رویارویی با مسئولیت‌های جدیدش است.

جنبه دوم بی‌انگیزگی حاصل دردسرهای روزمره‌ای است که اجازه نمی‌دهند کارتان را به‌خوبی انجام دهید. داستان سوزان میچل را در نظر بگیرید که در زیر آمده است:

سوزان، مدیر بازاریابی، به‌تازگی وارد شرکت جدیدی شده بود. برای خودش هدفی تعیین کرده بود: در عرض یک سال، می‌خواست تبدیل به رهبر تیم شود. می‌دانست که توانایی‌اش را دارد و حاضر است سخت تلاش کند.

در ابتدا، این خانم با اعتمادبه‌نفس و توانمند اولین کسی بود که برای هر تکلیف جدیدی داوطلب می‌شد و معمولاً تا دیروقت کار می‌کرد. ولی با گذشت چند ماه، موتورش سرد شد. حواس‌پرت بود، به‌راحتی خسته می‌شد و هیچ ایده عالی دیگری به ذهنش نمی‌زد.

سوزان می‌دانست که اگر این روال ادامه پیدا کند، در تحقق هدفش شکست خواهد خورد، بنابراین آگاهانه تصمیم گرفت که این مشکل را حل کند. اول قبول کرد که انگیزه‌اش را ازدست‌داده است. سپس سعی کرد که علتش را تحلیل کند. سه دلیل پیدا کرد: عدم همکاری اعضای تیم؛ بی‌حوصلگی؛ و اینکه اتاقش دقیقاً کنار آشپزخانه بود.

سوزان فهمید که حداقل یک مشکل را می‌تواند فوراً حل کند: محل اتاقش. از رئیسش اتاق دیگری خواست و آن را گرفت. هنوز هم با دو مسئله دیگر دست‌وپنجه نرم می‌کند. ولی حداقل از وجودشان اطلاع دارد و آگاهانه روی رفع آنها کار می‌کند، بنابراین دوباره انگیزه‌اش رو به افزایش است.

اگر شما هم گرفتار یکی از این مسائل انگیزه هستید، از این دو فرد حرفه‌ای درس بگیرید.

نابودگر انگیزه رهبری

ابتدا 15 دقیقه وقت بگذارید تا عوامل کشنده انگیزه‌تان را یادداشت کنید: چیزهایی که انگیزه‌تان را برای رهبری کاهش می‌دهند یا دردسرهای کلی که انگیزه شخصی‌تان را پایین می‌آورند. می‌توانید جدولی (مثل جدول زیر) بکشید و آنها را در ستون انگیزه کش یادداشت کنید:

فهرست تمام شد؟ حالا آماده چالش رفع بی‌انگیزگی هستید.

ابتدا ببینید که حملات بی‌انگیزگی اتفاقی و گاهی گداری هستند و در اثر عوامل اتفاقی رخ می‌دهند (دیدار با مشتری سخت‌گیر؛ یا کسالت)، یا همیشگی هستند و جزئی از سبک کاری شما هستند (ناتمام گذاشتن کارها؛ یا بله گفتن به هر چیزی بدون توجه به توانایی‌تان در انجام آن). در جدول، مشخص کنید که علت همیشگی است یا اتفاقی.

سپس به ستون راه‌حل می‌رسیم. اگر مشکل‌تان عوامل اتفاقی هستند، دقیقاً بفهمید که چه چیزی «سردتان می‌کند» و سعی کنید که آن علت را خنثی کنید. برای سوزان، علت این بود که کنار آشپزخانه بود. حس کار نداشت و حواسش به این بود که چه کسی چند فنجان قهوه می‌خورد. با شناسایی عامل انگیزه کش، از رئیسش خواست که اتاق دیگری به او بدهد و کارش بهتر شد. شاید نتوانید فوراً مشکل‌تان را حل کنید، ولی حداقل راه‌حل را بنویسید.

البته، اگر مشکل‌تان عادت تکراری است، باید قبول کنید که مسئله جدی است که ممکن است کل کارتان را زیر سؤال ببرد. باید با تلاش هماهنگ شده‌ای، به فعالیت‌تان انگیزه و اشتیاق تزریق کنید. با ابزارهای بعدی‌مان شیوه انجام این کار را خواهید فهمید. این ابزارهای درست را شناسایی کنید و آنها را در ستون راه‌حلتان یادداشت کنید.

پیشینه:

یکی از شخصیت‌های معروف در طراحی انگیزه رهبری نظریه فردریک هرزبرگ بود که منشأ انگیزه کارکنان را به‌دقت در دهه‌های 1950 و 1960 مطالعه کرد. او دریافت که عوامل انگیزه دهنده با عوامل انگیزه کش فرق دارند.

عوامل بهداشت هرزبرگ (چیزهایی که مردم را ناراحت و بی‌انگیزه می‌کردند) عبارت‌اند از سیاست بازدارنده شرکت، مدیریت مضر، نظارت دخالت‌جویانه، روابط کاری بد، شرایط نامناسب، دستمزدهای غیررقابتی، منزلت پایین و عدم وجود امنیت شغلی.

همان‌طور که این موارد انگیزه افراد را در مطالعه هرزبرگ نابود می‌کرد، شاید چیزهایی باشد که انگیزه شما را هم تخریب کند. آنها را جدی بگیرید!

پل نیاز – تلاش: عمل را به انگیزه ربط دهید

یکی از بهترین راه‌های ایجاد انگیزه این است که انگیزه واضحی برای کارهایتان داشته باشید. این اصل را به یاد داشته باشید: «چه نفعی برای من دارد؟» می‌توانید روی خودتان اجرا کنید تا انگیزه خلق کنید. وقتی بفهمید که با تلاش‌تان یکی از نیازهایتان را رفع می‌کنید، ارزش آن تلاش خودبه‌خود خیلی بیشتر خواهد شد.

سازوکار پل نیاز – تلاش چندین جنبه دارد. در اساس، شما برای این در شغل‌تان تلاش می‌کنید که به شما پول می‌دهد و به رفع نیازهای مادی‌تان کمک می‌کند. از نظر دیگر، به این خاطر تلاش می‌کنید که احساس می‌کنید با عملکرد خوب، به شرکت‌تان کمک می‌کنید تا به هدف بهتری برسد و با این کار حس خوبی نسبت به خودتان دارید.

پیشینه:

فردریک هرزبرگ را در بالا یادتان هست؟ عوامل انگیزه دهنده فقط برعکس عوامل انگیزه کش نبودند. بلکه، عوامل انگیزه دهنده هرزبرگ عبارت‌اند از موفقیت؛ تحسین بابت آن موفقیت؛ کار لذت‌بخش؛ مسئولیت؛ رشد و پیشرفت.

البته، هرزبرگ معتقد نبود که قدرت پول عامل انگیزشی است. این مسئله به طرز فکر (و شاید فرهنگتان) بستگی دارد، بنابراین عوامل انگیزشی را انتخاب کنید که بیشتر از همه به شما انگیزه می‌دهند!

حالا به فهرست عوامل انگیزه کش می‌رویم که قبلاً طراحی کردید. فرض کنید که پس از شناسایی این عوامل، می‌فهمید که در بیشتر آنها کاری از دستتان برنمی‌آید. در این صورت، باید بدانید که چرا این عوامل انگیزه کش را تحمل می‌کنید. آیا به این خاطر است که نیاز بسیار شدید و پرمعنی را برای تلاشتان تعیین کرده‌اید، یا اینکه سکون دارید؟

اگر درباره پاسخ مطمئن نیستید، تمرین زیر را امتحان کنید.

تمرین ایجاد نیاز – تلاش

انگیزاننده رهبری

یک برگ کاغذ بردارید و آن را نصف کنید. در بالای یکی بنویسید «نیازها» و در بالای دیگری بنویسید «تلاش».

نیازهایتان را یادداشت کنید: از خرید بی ام دبلیو جدید گرفته تا رسیدن به آرامش معنوی. مزایای مادی، استانداردهای شغلی یا اهداف شخصی زمینه‌های خوبی برای شناسایی نیازهایتان هستند. سپس، بنویسید که چه اقداماتی انجام خواهید داد: در کار، جامعه یا هرجایی.

سپس هر اقدام را به نیاز مربوطه وصل کنید. به طور مثال، تلاش‌تان برای موفقیت در کار جدید می‌تواند مربوط به نیاز به خرید خودرو باشد. ان‌شاءالله تلاش بیشتر تبدیل به پاداش شود و آن پاداش را به‌عنوان پیش‌پرداخت بدهید. فقط یادتان باشد که هرچه نیازتان پرمعنی‌تر باشد، احساس انگیزه بیشتری خواهید داشت.

ان‌شاءالله پس از انجام تمرین، انگیزه رهبری شدیدی برای توجیه اقداماتتان پیدا خواهید کرد. شاید لازم باشد که مدتی را با عوامل انگیزه کش دست‌وپنجه نرم کنید، ولی می‌دانید که ارزشش را دارد. البته، اگر نتوانید این انگیزه را پیدا کنید، شاید بهتر است به این فکر باشید که در جهت دیگری تلاش کنید. این جهت متفاوت باید چه باشد؟ با کمک ابزار بعدی ما یعنی سوق دهی اشتیاق، می‌توانید به پاسخ این سؤال برسید.

سوق دهی اشتیاق – اشتیاق‌تان را پیدا کنید. از آن برای الهام‌بخشی و انگیزش استفاده کنید.

هیچ کاری بزرگی هرگز بدون اشتیاق انجام نشده است.

رالف والدو امرسون

اشتیاق عامل انگیزشی عظیمی است. به کارهایتان معنای زیادی می‌بخشد. اشتیاق شدید درباره اهداف و مقاصد‌تان به شما برتری می‌دهد و شما را به موقعیت رهبری نزدیکتر می‌کند.

البته، اشتیاق را باید با دقت مدیریت کرد. نباید انرژی آن را هدر دهید. بهتر است که آن را شناسایی کنید و با تمرکز فوق‌العاده دقیق از آن برای دستیابی به اهدافتان استفاده کنید. این ابزار می‌تواند در این کار به شما کمک کند. سازوکار آن دو جنبه دارد: اولاً، به شما در تعیین اهدافی کمک می‌کند که به آنها اشتیاق دارید؛ و ثانیاً، نحوه هدایت انرژی اشتیاق‌تان را نشان می‌دهد.

مرحله اول – اشتیاق‌تان را تعریف کنید

چه چیزی «به شما انگیزه می‌دهد؟» پاسخ این برای بعضی‌ها خیلی آشکار است. برای بعضی دیگر کمی سخت‌تر است.

اگر در ارائه پاسخ مشخص برای این سؤال مشکل دارید، 30 دقیقه وقت بگذارید تا به سه سؤال پاسخ دهید:

  • دوست دارم که زندگی‌ام در 60 سالگی چطور باشد؟
  • دوست دارم که تا 5 سال آینده به چه چیزی برسم؟
  • اگر فقط 6 ماه دیگر زنده بودم، سه چیزی که دوست داشتم انجام دهم چه هستند؟

هر سؤال چند پاسخ خواهد داشت. سه پاسخ اول را برای هر سؤال انتخاب کنید.

حالا، از بین نه هدفی که تعیین کرده‌اید، سه هدف را انتخاب کنید که برای شما مهم‌تر از همه به نظر می‌رسند. طبیعتاً باید برای دستیابی به آنها اشتیاق داشته باشید: در غیر این صورت، شاید بهتر باشد اهداف بزرگ‌تر یا سودمندتری را تعیین کنید!

مرحله دوم – بهره‌گیری  از انرژی اشتیاق

پس از تعیین اهداف الهام‌بخش، مشخص کنید که برای دستیابی به آنها باید چه کنید. اطلاعات و آموزش لازم را برای تحقق آنها شناسایی کنید و ابزار لازم و افرادی را شناسایی کنید که به حمایتشان نیاز خواهید داشت. برنامه حرفه‌ای، منطقه‌ای و حساب شده‌ای را طراحی کنید. از این برنامه برای تبدیل هدفتان به واقعیت استفاده کنید.

برای ایجاد و کنترل انگیزه رهبری و همچنین آموزش کامل مدیریت کسب و کار می‌توانید در دوره‌ جامع بیزینس کوچینگ ما ثبت‌نام کنید.

مقالات مرتبط

نظر خود را بنویسید:
ثبت نظر
ممنون از ثبت نظر شما، دیدگاه شما در انتظار بررسی می باشد.
نظرات کاربران:
مریم پناهی
1400/01/14
به نظر من انگیزه رهبری نداشتن می تونه ریشه در عزت نفس ما داشته باشه . چون نه توانمندیهامونو باور داریم و نه خودمونو لایق رسیدن به اهدافمون میدونیم.ممنون از مطالب عالی و کاربردی