مرکز بیزینس کوچینگ ایران | IBC

تفکر خلاق و درک خلاقیت

خلاقیت در حل مسئله

0 / 5. 0

درک خلاقیت و انواع آن

پیش از صحبت کردن درباره مفهوم تفکر خلاق لازم است تعریفی روشن از خلاقیت ارایه دهیم، چرا که دو نوع کاملا متفاوت از خلاقیت وجود دارد. نوع اول، خلاقیت فنی (Technical Creativity) است که در آن افراد نظریه‌ها، فناوری‌ها یا ایده‌های تازه خلق می‌کنند. ما در اینجا  این نوع از خلاقیت را بررسی می‌کنیم. نوع دوم، خلاقیت هنرمندانه(Artistic Creativity) است که اغلب زادة مهارت، فن و خودبیانگری است. خلاقیت هنرمندانه فراتر از محدودة این مقالات است.

اندیشمندان بزرگ از بسیاری از فنون ارایه شده در این نوشته برای پیشبرد خلاقیتشان استفاده کرده‌اند. مثلا، آلبرت انیشتین برای ارایة ایده‌هایی که به نظریة نسبیت انجامید، از نوع غیررسمی فن «تحریک» (Provocation) خودش استفاده کرد. اما هرکسی می‌تواند خلاقیت فنی را بیاموزد و از این ابزار استفاده کند. ابزار خلاقیت فنی برای این طراحی شده‌اند که به شما در رسیدن به راه‌حل‌های خلاقانه و ابتکاری مشکلات کمک کنند و شما را در یافتن فرصت‌هایی یاری دهند که در صورت عدم استفاده از ابزار مذکور، چه‌بسا آن  فرصت‌ها را از دست می‌دادید.

مشاهده کنید : تحلیل کسب و کار

رویکردهای خلاقیت

برای رسیدن به خلاقیت فنی دو رویکرد اصلی در تفکر خلاق وجود دارد: تفکر برنامه‌ریزی شده (Programmed Thinking) و تفکر جانبی (Lateral Thinking). تفکر برنامه‌ریزی شده مبتنی بر روش‌های منطقی یا ساختاری خلق محصول یا خدمات نوین است. روش تحلیل مورفولوژیک (Morphological Analysis) و ماتریس قالب‌بندی مجدد ( Reframing Matrix) از نمونه‌های این رویکرد هستند.

در رویکرد دوم از «تفکر جانبی» استفاده می‌شود. فنون طوفان فکری (Brainstorming)، داده‌های تصادفی و تحریک از نمونه‌های این رویکرد هستند. تفکر جانبی توسط ادوارد دوبونو (Edward de Bono) توسعه و رواج یافت، کسی که کتاب‌هایش را می‌توانید در بسیاری از مقالات بیابید.

مشاهده کنید : سیستم سازی کسب و کار

تفکر خلاق برنامه‌ریزی شده و تفکر جانبی

در تفکر جانبی تایید می‌شود که مغز انسان‌ها، سیستم‌ تشخیص الگو (Pattern Recognition System) است و همانند رایانه عمل نمی‌کند. انسان‌ها پیش از یادگیری انجام محاسبات سادة ریاضی به سال‌ها آموزش نیاز دارند- کاری که رایانه‌ها به آسانی انجام می‌دهند. از سوی دیگر، انسان‌ها می‌توانند الگوهایی مانند چهره، زبان و دستخط را بی‌درنگ شناسایی کنند. اندک رایانه‌هایی که به‌تازگی توانایی انجام این مهارت‌ها در آنها ایجاد شده است، با الگوگیری از روش کار سلول‌های مغزی انسان این کارها را انجام می‌دهند. حتی در این صورت هم ضروری است که رایانه‌ها، پیش از بکارگیری قابلیت انسان‌ها در مدیریت الگوها، توانمندتر شوند.

مزیت تشخیص الگوی خوب این است که ما انسان‌ها می‌توانیم اشیاء و موقعیت‌ها را به سرعت شناسایی کنیم. تصور کنید اگر در هر بار رویارویی با قوطی استوانه‌ای حاوی مایعات گازدار مجبور بودید تحلیلی کامل انجام دهید، چقدر زمان تلف می‌شد. اغلب مردم به سادگی قوطی نوشیدنی گازدارشان را باز می‌کنند. بدون سیستم تشخیص الگو، یا از گرسنگی می‌مردیم و یا توسط دیگران خورده می‌شدیم. ما نمی‌توانستیم به سلامت از خیابان عبور کنیم.

متاسفانه، ما در الگوهایمان گیر افتاده‌ایم. ما انسان‌ها تمایل داریم که در چارچوب این الگوها بیاندیشیم. راه‌حل‌هایی که ارایه می‌دهیم بر مبنای راه‌حل‌های قبلی مشکلات مشابه طراحی می‌شوند. معمولا، از راه‌حل‌‌های  مربوط به سایر الگوها استفاده نمی‌کنیم.

ما برای برون‌رفت از این روش تفکر الگویی، فنون تفکر جانبی را به‌کار می‌گیریم.

مشاهده کنید : استراتژی کسب و کار

سیستم تشخیص الگو در باز کردن قوطی نوشابه

فنون تفکر جانبی ما را در رسیدن به راه‌حل‌های حیرت‌انگیز، هوشمندانه و بدیع در برابر مشکلات و فرصت‌ها یاری می‌دهند. لازم به یادآوری است که هریک از این رویکردها، نقاط قوت خودش را دارد. تفکر منطقی و منظم، تاثیر چشمگیری در بهینه‌سازی محصولات و خدمات دارد. با این حال، چنین تفکری فقط در صورت انجام پیشرفت‌های عملی امکان‌پذیر است. تفکر جانبی می‌تواند به خلق مفاهیم و ایده‌های کاملا نوین بیانجامد و پیشرفت‌های هوشمندانه‌ای را در سیستم‌های موجود ایجاد کند. اما در صورت استفاده از تفکر جانبی در جای نامناسب، این تفکر می‌تواند بی‌حاصل بوده و یا بی‌دلیل اختلال ایجاد کند.

مشاهده کنید : رهبری کسب و کار

استفاده‌ی بهینه از هریک از دو رویکرد

برخی از فنون، نقاط قوت دو رویکرد خلاقیت را در هم می‌آمیزند. در فنونی مانند «پنکه مفهومی» (Concept Fan) از ترکیب  تفکر برنامه‌ریزی شده و تفکر جانبی استفاده می‌شود. در فنون دو ایت (Define, Open, Identify, Transform) و سیمپلکسِ مین باسادور(Min Basadur’s Simplex) از هر دو رویکرد در فرایند حل مشکل استفاده شده است. گرچه استفاده از این فنون در رویارویی با مشکلات کوچک را می‌توان اقدامی افراطی دانست ، اما این فنون می‌توانند چارچوب‌های ممتازی را برای حل مشکلات دشوار و جدی ارایه دهند.

مشاهده کنید :  اپلیکیشن بیزینس کوچینگ

چارچوب خلاقانه‌ی ذهن

غالباً، «خود-ادراکی» (Self-perception) تنها تفاوت بین افراد خلاق و غیرخلاق است. افراد خلاق خود را خلاق می‌دانند و به خودشان آزادی خلق کردن را می‌دهند. افراد غیرخلاق به خلاقیت نمی‌اندیشند و به خودشان فرصت خلق هیچ چیز تازه‌ای را نمی‌دهند. چه‌بسا خلاق بودن به‌سادگی یعنی زمانی را برای برداشتن یک گام به عقب اختصاص بدهیم و از خودمان بپرسیم که آیا برای انجام کاری، راه بهتری وجود دارد. ادوارد دوبونو این فرایند را «درنگ خلاقانه» (Creative Pause) می‌نامد.  طبق توصیة او، این درنگ می‌تواند تنها یک وقفة کوتاه 30 ثانیه‌ای باشد، اما باید به بخش همیشگی تفکر خلاق تبدیل شود. این فرایند نیازمند انضباط فردی است، چرا که به آسانی فراموش می‌شود.

تغییر رفتار مهم دیگر این است که مشکلات را فرصت‌هایی برای پیشرفت بدانیم. گرچه این ایده، تا حدی کلیشه‌ای است، اما درست است. هرگاه که مشکلی را حل می‌کنید، محصول و خدمات بهتری برای ارایه خواهید داشت.

تفکر خلاق در حل مسئله

استفاده از خلاقیت

اگر به دنبال تفکر خلاق، عمل وجود نداشته باشد، خلاقیت بی‌حاصل خواهد بود. ایده‌ها را پیش از آن که ارزشی داشته باشند، باید ارزیابی کرد، بهبود داد، جلا بخشید و به بازار عرضه کرد. سایر بخش‌های «ابزار ذهنی»، ابزارهای ارزیابی، تحلیل و برنامه‌ریزی لازم برای انجام این کار را ارایه می‌دهند. این بخش‌ها همچنین ارایه‌دهندة آن دسته از فنون مدیریت زمان و استرس هستند که شما هنگام شکل‌گیری ایده‌های خلاقانه‌تان به آنها نیاز دارید.

مقالات مرتبط

نظر خود را بنویسید:
ثبت نظر
ممنون از ثبت نظر شما، دیدگاه شما در انتظار بررسی می باشد.
نظرات کاربران:
حمیدرضا حسنی
1399/12/22
در این بخش یک مقاله کاملا مفهومی ارئه شده که حتی برای افراد خلاق و مخترع هم کاربرد ی نیست،مطالب باید به میزان زیادی اجرایی و کاربردی بشه و مراحل خلق اثر توصیف بشه
    مربی مسیح
    1399/12/25
    با سلام و ادب خدمت دوست مهربان من اگر جایی رو متوجه نشدید بفرمایید تا توضیح دهم